خلاصه ی نمایشنامه:
پل براتر و کوری زوج جوانی هستند که پس از ازدواج، در آپارتمانی نه چندان مجهز ساکن می شوند. طی اتفاقاتی که در شبی که کوری برای آشنایی مادرش و همسایه شان آقای والسکو ترتیب داده بود مشکلاتی بین او و پل بوجود می آید و تفاوت های شخصیتی و رفتاریشان بیشتر نمایان می شود. در نهایت عشق بین آن دو بر تمام مشکلات و تفاوت هایشان پیروز می شود.
کوری برعکس پل، دختری است که به همه چیز از زاویه ی احساسی نگاه می کند تا حدی که از نظر او عشق برای گرم کردن خانه در مقابل شکستگی شیشه ی سقف کافیست یا بدون در نظر گرفتن سرمای شدید و احتمال مریض شدن فقط به خاطر هیجان در وسط ماه فوریه پابرهنه در پارک قدم بزند.
البته که هردوی آن ها با تمام این تفاوت ها عاشق هم هستند که در نهایت با رسیدن به تعادل بین رفتارهای منطقی پل و رفتارهای احساسی کوری داستان به خوشی تمام می شود.


